جدیدترین محصولات
  1. جواهربازار
  2. پرسش و پاسخ
  3. گفت و گوی دوستانه
  4. پرنده و حیوانات خانگی دوستان جواهربازار

پرنده و حیوانات خانگی دوستان جواهربازار - صفحه 2

جستجو دربین پرسش و پاسخ‌ها
کد موضوع10775
تصویر کاربری
#17ارسال '8:15 1393/8/28

میرزاخانلو|تهران / تهران

پست‌ها 1444
یادتون باشه وقتی که خودتون میخواهید دستی پرندتونو بزرگ کنید باید این کارو تا زمانی که پرنده تمام پرهاش در بیاد و کاملا بزرگ بشه ادامه بدید.
معمولا این پرنده ها باید 1 ماه و2هفته تغذیه بشن(40 تا 45 روز) البته این زمان تقریبی هست و بستگی به پرندتون داره یه مسئله دیگه که نباید یادتون بره اینه که تو این فاصله دونه تو قفسشون بزارید تا ببینن و بهش نوک بزنن.
هفته های آخر باید تعداد دفعاتی که خودتون به پرنده غذا میدید کم کنید تا پرنده مجبور بشه خودش دونه بخوره, این مرحله یه مقدار سخته و باید حوصله کنید, یه وقت فکر نکنید که پرندتون باید تا میتونه دونه بخوره ,اونا خیلی کم ولی به دفعات زیاد دونه می خورن پس همیشه دونه در دسترسشون بذارید.
حیوون ممکنه تو این دوران یه مقدار ضعیف بشه ولی نگران نباشید براش یه مقدارتخم مرغ بپزید زردشو جدا کنید و فقط سفیده رو رنده کنید و تو یه ظرف بریزید و تو قفسش بزارید.
تصویر کاربری
#18ارسال '8:33 1393/8/28

مهندس نسترنی|مشاور / مدیر مالی

پست‌ها 1760
واییییییییی عزیزم . فوق العااااااااااااده است . یعنی فوق العاده به معنای واقعــــــــــــــــــــــی خیلی ناااااااااااااااااااااازن .

کاری که در حق اون پرنده انجام دادی فرقی با نجات دادن جون یک انسان نداره . اونم یه موجود زنده بوده که شما نجاتش دادی تا دوباره زندگی کنه . این کارت واقعا قابل ستایشه

خیلی خوشحال شدم بابت دیدن تصاویری که گذاشتی .
برم دوباره نگاشون کنم
تصویر کاربری
#19ارسال '10:11 1393/8/28

لیلا بالاهنگ|اصفهان / نجف آباد

پست‌ها 1869
آفتابگردون، عزیزممممممم، اشک تو چشام جمع شده، چه کار خوبی کردی، یه پرنده رو نجات دادی و بهش زندگی دادی، اونم زندگی همراه با بچه، کاری که کردی خیلی خیلی خیلی ارزش داره، خوشحالم که دوستایی دارم که به فکر حیوانات که مثل ما حق این رو دارن که رو کره خاکی زندگی کنن، اگه اینطور نبود افریده نمیشدن

آفتابگردون نمیخوای بفرستیشون برن، من نظرم اینه که پرنده ها حق این رو دارن که آزادانه پرواز کنن، جنگل های استان گلستان فکر میکنم خوب باشه، البته میتونی هم خارج از کشور بفرستی و آزادشون کنی، نمیگم ایران چون خیلی از آدما هستن که به فکر نیستن و ممکنه آسیب ببینن
میدونم خیلی سخته، ولی آخرش اینا پرنده پروازی هستن، گناه دارن همش توی خونه پرواز کنن، مثل ماهی که هر چقدر هم آکوواریوم بزرگ باشه آخرش زندانیه
تصویر کاربری
#20ارسال '10:23 1393/8/28

طاهره چرخچی|اصفهان / کاشان

پست‌ها 585

چی بگم به تو آفتابگردون...

تو دیگه کی هستی بابا ؟؟!!

بیخود که نیست من همون روز اول که تو سایت دیدمت شکارت کردم ...

حالا نگو شامه ی من قوی بوده و خوب تشخیص داده ....

در پناه خدا موفق و سالم و شاد باشی گلم...
تصویر کاربری
#21ارسال '10:27 1393/8/28

آرزو مستقیم|فارس / سروستان

پست‌ها 1478
واااای چه نااااازن.

چه کار فوق العاده ای انجاااام دادی



واقعا چه طور دلش اومده این پرنده رو همینجوری ول کنه تابمیره.


خییلی خییلی ناااازن.



تصویر کاربری
#22ارسال '10:49 1393/8/28

میرزاخانلو|تهران / تهران

پست‌ها 1444
هیچکی نمی تونه منو شکار کنه هاهاها
من خودم یه پا شکارچی هستم هاهاها
تصویر کاربری
#23ارسال '11:5 1393/8/28

میرزاخانلو|تهران / تهران

پست‌ها 1444
لیلا جون اینا اگه تو طبیعت به دنیا بیان میتونن گلیمشون را از آب بیرون بکشن منم دوست دارم آزاد باشن اصلا پنجره اگه بازم باشه نمیرن به قفسشون علاقه دارن دوست دارن برن اونجا بخوابن ولی تو فصل سرما نمیتونن آب و دون پیدا کنن و میمیرن مخصوصا اینکه دون مخصوص دارن از محیط بیرون میترسن تصورشون از دنیا همون محیط پیرامون خودشونه
تصویر کاربری
#24ارسال '11:10 1393/8/28

آرزو مستقیم|فارس / سروستان

پست‌ها 1478
میگم امنه جون یه سوال فنی.

اخه شما که کلی سر کاری.

کلی هم گل های ناناز داری.

کوچول هم که هست.

کارای خونه هم که هست.

این عروس گلی هارو هم که داری.

حتما کلی هم کارای شخصی دااااری.

میشه بگی چه جوری به همش میرسی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

الان من این جوررریم

تصویر کاربری
#25ارسال '11:18 1393/8/28

آرزو مستقیم|فارس / سروستان

پست‌ها 1478
البته از کنجکاوی بود که برسیدم.

اگه دوست داری جواب بده.

تصویر کاربری
#26ارسال '11:21 1393/8/28

میرزاخانلو|تهران / تهران

پست‌ها 1444
لیلا جون یه بار پنجره باز بود من داشتم آب و دونشون رو رسیدگی میکردم یه دفعه کمرم خورد به پنجره اینا از صداهای ناگهانی میترسن مخصوصا صدای تلفن و موبایل توتو اون زرده لپ قرمزی ترسید جیغ جیغ کرد شروع کرد به پرواز یه دفعه از پنجره رفت بیرون حالا وحشتزده جیغ میزد راه خونه رو گم کرده بود منم سریع رفتم تو خیابون اون پرواز میکرد جیف میکشید خونه رو گم کرده بود منم مثل این مامانهایی که بچه شون گم شده دنبالش میرفتم آخر بهش نرسیدم سوار ماشین شدم و دنبالش رفتم این حیووونی انقدر بال بال زد خسته شد نشست من سریع رفتم سراغش تا منو دید پرید رو سرم نشست انقدر نفس نفس میزد قلبش داشت میزد بیرون باید قیافه دو تا مونو میدیدید میخوام بگم اینا به کسی عادت کنن پر نمیزنن برن
تصویر کاربری
#27ارسال '11:25 1393/8/28

میرزاخانلو|تهران / تهران

پست‌ها 1444
الان پریسا پیش مامانمه قفسش رو مامانم میبره تو حیاط شیلنگ رو میگیره رو سرش بیچاره رو می شوره تکون نمیخوره از ور دل مامانم
کجا بره تو این هوای کثیف
پریسا با نوکش در قفسو میده بالا میاد بیرون یه چرخ میزنه دوباره دلش تنگ میشه با نوکش در قفسو باز میکنه میره تو قفسش یه پدر سوخته ایه که نگو
تصویر کاربری
#28ارسال '11:35 1393/8/28

سحر نوعی|گیلان / رشت

پست‌ها 3345
واییییییییییییییییییییییییییی آمنه جون چه قدر ماه هستن الهیییییییییییییییییی نازی
تصویر کاربری
#29ارسال '11:49 1393/8/28

لیلا بالاهنگ|اصفهان / نجف آباد

پست‌ها 1869
بمیرم براش که ترسید آره درست میگی،اینا تصورشون از محیط زندگیشون همینه، منم وقتی اون پست رو گذاشتم بعدش فکر کردم، گفتم نه خب نمیشه، اینا الان به همین محیط عادت کردن و به این نوع غذا عادت کردن

تصویر کاربری
#30ارسال '11:51 1393/8/28

مهندس نسترنی|مشاور / مدیر مالی

پست‌ها 1760
ای جانممممم . چقدر دلم واسش سوخت که اینطوری ترسیده و رفته . عزیزکمممممم ...
چقدر مهربونی عزیزم . خیلی خوشم اومد که اینطوری دل میسوزونی واسه شون . خیلی خیلی عالیه ...

یاد کارتون ریو2 افتادم . دیدین ؟آبی و خانواده اش میرن جنگل ؟! پرنده های نازنازی

تصویر کاربری
#31ارسال '12:0 1393/8/28

سحر نوعی|گیلان / رشت

پست‌ها 3345
الهییییییییییییییی . از طرف من توتو رو ببوس. نازی . تصورشم قلبم از جا کنده میشه!!!!!!!!!! چه قدر ترسیده بود

ارسال پاسخ

کد امنیتی»»