جدیدترین محصولات
  1. جواهربازار
  2. پرسش و پاسخ
  3. خاطره نویسی

کمک کردن همسرم

جستجو دربین پرسش و پاسخ‌ها
کد موضوع36191
تصویر کاربری
#1ارسال '20:45 1395/1/24

محبوبه راد|مازندران / رامسر

پست‌ها 37
یه خاطره ای از کمک کردن همسرم میخوام تعریف کنم .
یبار رفته بودیم خرید . برای خرید کفش رفتیم یه مغازه و فروشنده چندین نمونه آورد تا من امتحان کنم . چند لحظه ای گذشت و اومدم کفش خودمو بپوشم دیدم نیس
اینطرف و اونطرف رو نگاه کردیم نبود .
نگو همسرم دیده نمونه کفش زیاد شده ،میخواسته کمک کنه ،کفش منو گذاشته تو ویترین
کفش های منم نو بود ولینه به اندازه ا ی که حواس پرتی شوهرم رو پوشش بده
تصویر کاربری
#2ارسال '20:59 1395/1/24

ساناز قمری|تهران / تهران

پست‌ها 36
خاطره جالبی بود.منم یاد خاطره ای از همسرم افتادم که الان مینویسم
تصویر کاربری
#3ارسال '10:16 1395/1/26

حسین نظردنیوی|تهران / تهران

پست‌ها 459
خیلی جالب بود. عکش العمل فروشنده هم اگه متوجه شده بود قطعا دیدنی بود.
تصویر کاربری
#4ارسال '21:49 1395/1/27

آقاسید هاشمی|آذربایجان شرقی / هریس

پست‌ها 117
با سلام ؛ خاطره ی جالبی بود.
به نوعی معاوضه ی کالا به کالا بود دیگه.
خسته نباشید.
تصویر کاربری
#5ارسال '18:5 1395/2/3

الناز مهرآوران|گلستان / گرگان

پست‌ها 44
سلام، خاطره جالبی بود اما من دیر رسیدم برای امتیاز دادن.الان اومدم امتیاز بدم و دیدم شما برنده شدید مبارک باشه
تصویر کاربری
#6ارسال '10:34 1395/2/14

محمدمهدی صادقی|سمنان / شاهرود

پست‌ها 47
ای بابا! خب وقتی با کفش در حد نو باز یکی دیگه هوس می کنن خانوما، حواس پرت شدن ما آقایون که برای هر ریال پولی که در میاریم جز جگر می زنیم، کاملا عادیه.
تصویر کاربری
#7ارسال '23:3 1396/1/24

محمد امین دلاوری جهرمی|فارس / جهرم

پست‌ها 30
احسن به شوهر گل و بلبل

ارسال پاسخ

کد امنیتی»»