جدیدترین محصولات
  1. جواهربازار
  2. پرسش و پاسخ
  3. خاطره نویسی

قطع شدن آب

جستجو دربین پرسش و پاسخ‌ها
کد موضوع42592
تصویر کاربری
#1ارسال '12:12 1396/4/13

الناز مهرآوران|گلستان / گرگان

پست‌ها 44
چند وقت پیش یه روز عصر رفتم ظرف هامون رو بشورم که متوجه شدم آب قطعه . منم شیر آب رو باز گذاشتم که هر موقع اب اومد متوجه بشم
شب هم قرار بود بریم خونه پدرم که تا اون موقع آب هنوز نیومده بود .
منم کلا فراموش کرده بودم و رفتیم خونه پدرم که از خونه خودمون کمی دور بود.

خلاصه ساعت حدود 12 شب بود که همسایه مون زنگ زد و گفت کجایید ؟ خونتون رو آب برداشته و به سقف همسایه پایینی نشت کرده.
من تمام وجودمو استرس گرفت . خداروشکر پدر شوهرم اینا کلید خونمو نو داشتن و نزدیک هستن به ما ، سریع رفتن و آب رو قطع کردن .
همسایه به آتش نشانی هم خبر داده بود که اگه ما نیومدیم درو باز کنن بیان تو ابو قطع کنن

شب خیلی بدی بود اما بازم خداروشکر به خیر گذشت و هزینه زیادی رو دستمون نزاشت
تصویر کاربری
#2ارسال '4:6 1396/4/21

عرفان ورعی|تهران / تهران

پست‌ها 20
ماه رمضان که گذشت من به خیال اینکه بطری آب در یخچال گذاشتم ،سحری راکه خوردیم دیگه داشت آخر های دعا سحر را میخوان که من رفتم سراغ یخچال که آبی که گذاشته بودم بخورم که دیدم ای دل غافل قبل از من پسر خوب زد تو گوشش و حتی یک قطره هم برای خودم نزاشته بود بطری خالی تو یخچال منم با عصبانیت گفتم این آبی که گذاشتم داخل یخچال کی خورده که هیچکی چیزی نگفت من هی تکرار میکردم باز هیچکی چیزی نگفت که مادرم گفت حالا هر کی خورده برو آمد از شیر بخور الان اذان میدن منم بدو رفتم طرف شیر آب که ای داد بیداد آب قطع بود منم گفتم مامان آب قطع است چیکار کنمالان اذن میدن من تا ساعت 9 شب چیکار کنم هیچی دیگه سحری ام ماکارونی بوداین قدر تشنه بودم تا افطار من از تشنکی صد دفعه مردمو زنده شدم و تنها خاصیتی که داشت فهمیدم امام حسین چی کشید اونم بازم بیشتر چون من تو خونه جلوی کولر و آن بزرگوار در صحرای کربلا و جنگ یکم تونستم درک کنم چی کشید هی دائم با خودم میگفتم فدای لب تشنه ات بشم حسین چی کشیدیاز اون طرف پدرم میگفتم خوب حالا تو هم انکار سه روزه آب نخورده ومن لحظه شماری برای افطار شدن

ارسال پاسخ

کد امنیتی»»