+
ورود به باشگاه مشتریانطــنـــز و لــبــخــنــد - صفحه 3
جستجو دربین پرسش و پاسخها
دیشب کف پامو پشه زده ....
یکی نیست بگه آخه حیوون این جای نیش زدن بود ؟؟؟؟؟
3 ثانیه می خارونم...
نیم ساعت می خندم ....
اگه بنی آدم اعضای یکدیگرند
دقیقا من الان جیگر کی ام ؟؟؟؟
کد موضوع9440
#32ارسال '8:34 1393/8/19
طاهره چرخچی|اصفهان / کاشان
پستها 585دیشب کف پامو پشه زده ....
یکی نیست بگه آخه حیوون این جای نیش زدن بود ؟؟؟؟؟
3 ثانیه می خارونم...
نیم ساعت می خندم ....
#33ارسال '8:36 1393/8/19
طاهره چرخچی|اصفهان / کاشان
پستها 585اگه بنی آدم اعضای یکدیگرند
دقیقا من الان جیگر کی ام ؟؟؟؟
#34ارسال '8:38 1393/8/19
میرزاخانلو|تهران / تهران
پستها 1444بیوگرافی حیف نون
بنام خدا هستم
3 ساله ک 19 سالمه
2 سال قبل از تولدم پدرم مرد
ﺗﻮ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ب ﺩﻧﯿﺎ ﺍﻭﻣﺪﻡ
ﺍﺯ ﺑﭽﮕﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻡ
ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﺳﻦ ﺩﺍﺭﻡ
ﺗﻮ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﻡ
ﺑﺎ ﺭﻓﯿﻘﺎﻡ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﺪﻡ
ﺗﻮﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﺑﻌﻀﯽ ﺷﺒﺎ که ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﻢ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ
ﺗﺎ ﺣﺎﻻ نمردم
بنام خدا هستم
3 ساله ک 19 سالمه
2 سال قبل از تولدم پدرم مرد
ﺗﻮ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ب ﺩﻧﯿﺎ ﺍﻭﻣﺪﻡ
ﺍﺯ ﺑﭽﮕﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻡ
ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﺳﻦ ﺩﺍﺭﻡ
ﺗﻮ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﻡ
ﺑﺎ ﺭﻓﯿﻘﺎﻡ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﺪﻡ
ﺗﻮﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﺑﻌﻀﯽ ﺷﺒﺎ که ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﻢ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ
ﺗﺎ ﺣﺎﻻ نمردم
#35ارسال '8:44 1393/8/19
مهندس نسترنی|مشاور / مدیر مالی
پستها 1760طرف داشته رانندگی میکرده میبینه تابلو زده قبل از ورود به تونل چراغها را روشن کنید..
.
.
حدس بزن چی کار کرده ؟!
.
.
.
.
یعنی عقل جن هم نمیرسه
.
.
.
.
گفته: یا خدا ... من از کجا بدونم چراغهای تونل از کجا روشن میشه ؟!؟!!
.
.
حدس بزن چی کار کرده ؟!
.
.
.
.
یعنی عقل جن هم نمیرسه
.
.
.
.
گفته: یا خدا ... من از کجا بدونم چراغهای تونل از کجا روشن میشه ؟!؟!!
#36ارسال '8:45 1393/8/19
میرزاخانلو|تهران / تهران
پستها 1444دختره تو هواپیما با موبایل داشت صحبت میکرد...
مهماندار گفت:حرف زدن شما با تلفن اینجا ممنوعه ...
دختره به دوستش میگه: اینجا حرف زدن ممنوعه، تو حرف بزن من گوش میدم!!!
مهماندار سکته کرد!!!
خلبان غش!!!
یکی از بالها جدا شد...
مهماندار گفت:حرف زدن شما با تلفن اینجا ممنوعه ...
دختره به دوستش میگه: اینجا حرف زدن ممنوعه، تو حرف بزن من گوش میدم!!!
مهماندار سکته کرد!!!
خلبان غش!!!
یکی از بالها جدا شد...
#37ارسال '8:46 1393/8/19
طاهره چرخچی|اصفهان / کاشان
پستها 585#38ارسال '8:52 1393/8/19
میرزاخانلو|تهران / تهران
پستها 1444یه مرد واقعی اونیه که وقتی میاد خونه واسه خانومش کلی لواشک و پاستیل بخره .......^____^
بعد زنشو ببنده به صندلی و همشو جلوش بخوره :(((((
.
.
راستش خودمم انتظار نداشتم اینقدر غمگین تموم شه :|
بعد زنشو ببنده به صندلی و همشو جلوش بخوره :(((((
.
.
راستش خودمم انتظار نداشتم اینقدر غمگین تموم شه :|
#39ارسال '8:53 1393/8/19
مهندس نسترنی|مشاور / مدیر مالی
پستها 1760یه روز یه آدم خسیس داشته روی خودش اب یخ میریخته .
میگن چرا اینجوری میکنی ؟؟ میگه: می خوام سرما بخورم .
میگن: چرا ؟؟ میگه : آخه یه پنیسلین دارم داره تاریخش میگذره
میگن چرا اینجوری میکنی ؟؟ میگه: می خوام سرما بخورم .
میگن: چرا ؟؟ میگه : آخه یه پنیسلین دارم داره تاریخش میگذره
#40ارسال '8:59 1393/8/19
میرزاخانلو|تهران / تهران
پستها 1444کلاه قرمزی: آقای مرجی،شما میدونستی عباس آقا
غیر از شهین خانوم یه زن دیگه هم داره؟
مجری: زندگی مردم به ما چه ربطی داره!؟
کلاه قرمزی: بله منم دیدم به ما مربوط نمیشه رفتم
به یکی گفتم که بهش مربوط میشد
مجری: کی؟
کلاه قرمزی: شهین خانوم!
مجری: بچه مگه تو فضولی!؟ اگه زندگیشون خراب بشه
میتونی خودتو ببخشی!؟
کلاه قرمزی: مگه من مثل شمام که پدر مارو درمیاری تا ببخشیمون!؟ سه سوت خودمو میبخشم تازه به خودم جایزه هم میدم!
مجری: اصلاٌ کی به تو گفته عباس آقا یه زن دیگه داره؟
کلاه قرمزی: امروز کله ی عباس آقا رو دیدم،دوتا فرق داشت...میگن هرکی سرش دوتا فرق داشته باشه دوتا زن میگیره
مجری: بچه این حرفا همش الکیه!
کلاه قرمزی: اتفاقاٌ خودم هم شک کرده بودم،اگه اینجوری بود که شما با اون فرقی که رو کله ت داری باید حرمسرا راه مینداختی!
غیر از شهین خانوم یه زن دیگه هم داره؟
مجری: زندگی مردم به ما چه ربطی داره!؟
کلاه قرمزی: بله منم دیدم به ما مربوط نمیشه رفتم
به یکی گفتم که بهش مربوط میشد
مجری: کی؟
کلاه قرمزی: شهین خانوم!
مجری: بچه مگه تو فضولی!؟ اگه زندگیشون خراب بشه
میتونی خودتو ببخشی!؟
کلاه قرمزی: مگه من مثل شمام که پدر مارو درمیاری تا ببخشیمون!؟ سه سوت خودمو میبخشم تازه به خودم جایزه هم میدم!
مجری: اصلاٌ کی به تو گفته عباس آقا یه زن دیگه داره؟
کلاه قرمزی: امروز کله ی عباس آقا رو دیدم،دوتا فرق داشت...میگن هرکی سرش دوتا فرق داشته باشه دوتا زن میگیره
مجری: بچه این حرفا همش الکیه!
کلاه قرمزی: اتفاقاٌ خودم هم شک کرده بودم،اگه اینجوری بود که شما با اون فرقی که رو کله ت داری باید حرمسرا راه مینداختی!
#41ارسال '10:4 1393/8/19
میرزاخانلو|تهران / تهران
پستها 1444مجری: فامیل دور اون چیه دست بچته؟
فامیل: قشنگه آقای مجری؟ من واسش خریدم،اسمش خیلی سخته درست نفهمیدم تملت،تمبلت،...
مجری: آخه بچه انقدری تبلت چمیدونه چیه؟ بچه داری چیکار میکنی؟
بچه: دارم پرینازو ادد میکنم!
مجری: فامیل این بچه الآن باید بره بیرون بازی کنه،فعالیت جسمی داشته باشه،این چیزا به دردش نمیخوره
فامیل: آقای مجری الآن دیگه عصر ارتباطاته...این کارایی که شما میگین مال صبح ارتباطات بود،دیگه خیلی میخواست دیر باشه دو و نیم سه بعد از ظهر!
(یهو بچه میزنه زیر گریه)
فامیل: بابایی چرا گریه میکنی؟
بچه: پریناز تو ریلیشنشیپه!
فامیل: قشنگه آقای مجری؟ من واسش خریدم،اسمش خیلی سخته درست نفهمیدم تملت،تمبلت،...
مجری: آخه بچه انقدری تبلت چمیدونه چیه؟ بچه داری چیکار میکنی؟
بچه: دارم پرینازو ادد میکنم!
مجری: فامیل این بچه الآن باید بره بیرون بازی کنه،فعالیت جسمی داشته باشه،این چیزا به دردش نمیخوره
فامیل: آقای مجری الآن دیگه عصر ارتباطاته...این کارایی که شما میگین مال صبح ارتباطات بود،دیگه خیلی میخواست دیر باشه دو و نیم سه بعد از ظهر!
(یهو بچه میزنه زیر گریه)
فامیل: بابایی چرا گریه میکنی؟
بچه: پریناز تو ریلیشنشیپه!
#42ارسال '10:19 1393/8/19
میرزاخانلو|تهران / تهران
پستها 1444حیف نون داشته برای بچش لالایی میخونده ,
بچش میگه: اگه 2 دقه زر نزنی خودم میخابم
بچش میگه: اگه 2 دقه زر نزنی خودم میخابم
#43ارسال '10:25 1393/8/19
آرزو مستقیم|فارس / سروستان
پستها 1478آفتابگردون
حرمسراااااااا
حرمسراااااااا
#44ارسال '10:29 1393/8/19
میرزاخانلو|تهران / تهران
پستها 1444حیف نون گربه شو میزاره تو گونی میبره بیابون ولش میکنه!
عصر زنش زنگ میزنه میگه:
گربه دوباره برگشته!
حیف نون میگه:
بپرس از کجا اومده من گم شدم.
عصر زنش زنگ میزنه میگه:
گربه دوباره برگشته!
حیف نون میگه:
بپرس از کجا اومده من گم شدم.
#45ارسال '10:29 1393/8/19
آرزو مستقیم|فارس / سروستان
پستها 1478چراغهای تونل!!!!!!!
#46ارسال '10:30 1393/8/19
آرزو مستقیم|فارس / سروستان
پستها 1478دوست گل مریم
خیییلی باااااحاااال بووووود.
خیییلی باااااحاااال بووووود.
ارسال پاسخ
»»